سوار تاکسی می شوم. بحث داغ نرخ کرایه های جدید می شود ...راننده هام در این مواقع طبق معمول انگار دست روی داغ ترین بخش دلشان گذاشته باشی نطقشان باز می شود و از مشکلات استهلاک ماشین و قطعات گران و ترافیک و بیماری روحی شان و شاید هم توی دلشان از قیمت جنس! می نالند ... دلم برایشان می سوزد... او هم دلش برای نسل ما جوان ها ... می گوید از ما که گذشت ... امیدوارم شما جوان ها زندگی بهتری را تجربه کنید ... می گفت می خواهی کسی را نفرین کنی بگو "ایشالا راننده تاکسی بشی" ... توی دلم گفتم همه مان به نوعی نفرین شده ی این روزگاریم ...
 
این روزها قیمت همه چیز ارزان شده الا یک زندگی شرافت مندانه ...
 
قیمت سیگار دستم نیست ولی حتمن ارزان تر از یافتن آرام بخش های واقعی است که این روزها دارد آمار زنان و دختران سیگاری ما هم بالا می برد ... آقایان رئیس! دستگاه های غیر استاندارد توی پارک ها نشد حل کردن مسئله ورزش و تفریح جوانان! 
شما بگو یک جوان با پول تو جیبی ش برود یک جلد کتاب بخرد یا شهریه یک ماه باشگاه ورزشی بدهد یا یک زمین بازی اجازه کند یا پول لباس و کفش ورزشی ش را بدهد ... شما بگو ! پولش به این ها راحت تر می رسد یا همان یک نخ سیگار که بشیند و بی خیال همه ی اینها حرف ها و درد هایش را دود کند توی سینه ش !!
 
به شما ها باشد حتمن می گویید برود تزکیه نفس کند و با همین هایی که دارد بسازد ... توقعات را کم کند و برود کوه که مثلن ورزش ارزانی است ...یا ازدواج را انقدر آسان بگیرد که کلن با هیچی برود زیر یک سقف! همه ی این ها درست ... اصلن ما جزو همین عده ایم که تا امروزش با همین ها ساختیم ... ولی حرفتان برای آن عده ای که این طور فکر نمی کنند چیست؟ 
هیچ وقت خواستید آن ها هم کمی راضی کنید؟ خواستید انقدر از حواشی ها دورش کنید که پی خزعبلات نشخوار شده ی غربی ها نرود و زندگی ش ... تنش ... روحش را چون مترسکی آویزه ی دست آنان نکند؟ هیچ وقت خواستید شما مبدع فکر و حرکتی باشید تا آن جوانی که امروز به شما اعتماد ندارد را به راه بکشاند و مصرف کننده ی فکر شما بشود نه آنها !
 
گاهی یاد حرف آقای قرائتی می افتم که می گفتند توی جامعه ما آدم ها برعکس شده اند . خدا عقل را بالای سر قرار داد و بعد شکم و بعد شهوت ولی این روزها همه انگار سرو ته راه می روند !!
 
درد زیاد است نمی خواستم سیاسی ش کنم ولی کارهای ریشه ای دست شما بالایی هاست ... درست است هر کدام از ما هم به قدری مسئولیم ولی شک نکنید که در بستری خراب کارهای خرده ریز به چشم نمی آیند ... امیدوارم دوره ی جدید تحولی در زمینه فرهنگ و زندگی جوانان داشته باشد ... فقط امیدوارم!
 
__________________________
* چشمم به شکل اتفاقی به آگهی کنسرت های روزنامه افتاد ...دیدم خواننده های مورد علاقه ام فرمان فتحعلیان و سالار عقیلی هم اواخر اردیبهشت کنسرت دارند . رفتم توی سایت قیمت ها را جویا شوم دیدم با پولم توی بالکن همسایه هم نمی توانم بروم  تماشای کنسرت!:) البته دور از انتظار هم نبود!
 عجالتن با این آهنگ زیبا می توانیم فضای کنسرت را حداقل از دور تجربه کنیم :)